۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

سقوط ایران به دست صفویان



ایران که روزگاری مرکز علم و ادب و فرهنگ دنیا بود و عالمان و شاعران و دانشمندانش در همه دنیا می درخشیدند ناگهان گرفتار بلایی عظیم شد قومی بی دانش و بی تمدن به ایران حمله ور شدند ...

 

قسمتی از کتاب ایران بعد از اسلام نوشته فریدون اسلام نیا :



جنایات صفوی :

بنیاد سلطنت صفویه از همان آغاز کار بر خونریزی نهاده شده این خوی خون آشامی چهره ناساز خود را بگونه های متفاوت می نمود. گاه در پوشش دین و منتشر ساختن دین حق . گاه در جامه سیاست و تدبیر ملک و بیشتر در راه فرو نشاندن آتش خشم و کینه و نفاق ، گاهی برای تفریح و خوش گذرانی . سر بریدن – دست و پا بریدن – مثله کردن - زنده خواری توسط نوکران زنده خوار و سگان آدمخوار - پوست کندن – کاه در پوست آدمیزاد انباشتن – دو شقه کردن – چشم کندن – میل در چشم کشیدن – خفه ساختن – در اتش انداختن ...



اسماعیل اول موسس سلسله شوم صفویه



کاترینو زنو در سفرنامه ونیزیان می نویسد: وقتی اسماعیل به تبریز رسید با هیچ مقاومتی روبرو نشد با این حال بسیاری از مردم شهر را قتل عام کرد حتی کسانش زنان آبستن را با جنین هایی که در شکم داشتند کشتند. وی می گوید: حتی سگان را نیز در تبریز کشتند گمان نمی کنم از زمان نرون به بعد چنین ستمکاره خون آشامی به جهان آمده باشد.



... اسماعیل عمل لواط را که از اصول دین زرتشت است را با دوازده تن از جوانان شهر تبریز در بار دومی که به آنجا رفت انجام داد سپس آنان را به همین نیت به امرای خود داد. .. دستور داده بود ده تن از اطفال مردان محترم را به همان ترتیب دستگیر کنند.



بعضی از قتل عامهای اسماعیل اول به قرار ذیل است :



1 – قتل عام تبریزیان در 910 هج ق 2- قتل عام یزدیان در 910 هج ق 3- قتل عام فیروزکوهیان ده هزار تن 4- قتل عام طبس در 910 هج ق هفت هزار تن 5- قتل عام شماخی در 906 هج ق 6- قتل عام فرا رود گروه قریشی بیش از پانزده هزار تن 7 – قتل عام شیراز و کشتار علمای آن دیار در 909 هج ق 8 – قتل عام هرات 9 – قتل عام اصفهان 10 – قتل عام بغداد در 914 هج ق 11 – قتل عام مشهد . ..



صفحه 168



شاه عباس اول



شاه عباس اول با راه اندازی کودتایی بر سر کار آمده پدرش شاه محمد خدابنده را کنار زده و او را همراه با دو برادر باقیمانده اش که بعدا نابینایشان کرد از پایتخت تبعید کرد. این شاه جنایتکار در طی حکومت چهل و دو ساله خود بقدری در ایران جنایت کرد که شرح آن جنایتها خود به کتاب قطور جداگانه ای نیاز دارد . ...



پانصد جلاد از مردان درشت استخوان قوی هیکل بلند قامت بد روی داشت که کلاهای بزرگ با دستاری سرخ گرد آن پیچیده بر سر می نهادند با ریشهای تراشیده و سبیل های بزرگ خنجر آسا رئیس این دژخیمان شیخ احمد آقا را چنین توصیف کرده اند : در این منصب (داروغگی قزوین) دکانی در آن شهر برای بریان پزی و کباب فروشی گشوده بود و هر کس را که به تهمت دزدی و راهزنی می گرفت در آن دکان به تنور گداخته می انداخت یا به سیخ می کشید .



شاه عباس چون بر مردم شهر یا ولایتی خشم می گرفت ، شیخ احمد آقا و یارانش را بر سر ایشان می فرستاد و این گروه که به خونریزی و مردم کشی خو گرفته بودند ؛ آن ماموریت را به دلخواه شاه و بلکه شدیدتر از آنچه او اشاره کرده بود ، انجام می دادند . گروه ضربت شیخ احمد آقا در گیلان که به فرمان شاه عباس مردمش محکوم به قتل عام شده بودند جنایاتی مرتکب شد که موی بر اندام راست می کند . تا حدی که مورخان درباری با همه ملاحظات و ترس و وحشت ، از ابراز نفرت خود داری نمی کنند.



نصر الله فلسفی به نقل از نقاوه الاثار در کتاب زندگانی شاه عباس اول می نویسد:



شیخ احمد آقا آنچه مقتضای غضب و قهر جانسوز شهریار بود کرد و شیوه ای که نفس بد آموزش تقاضا داشت بر آن افزود و کار سفاکی را در آن ولایت (گیلان ) بدانجا رسانید که زنان از ترس او بچه افکندند و بعضی زنان را که این حالت واقع نشد ، شکم ایشان را شکافت و بچه ها را به در آورد و بر سر نیزه کرد ... بر هیچ یک از آن قوم ابقا ننمودند و حتی اطفال و زنان و شیخ و پیر و شاب جوان آن جماعت را به تیغ بیدریغ گذرانیدند اطفال را در مهد دو پاره کردند.



زنده خواران : این مجازات شوم و نفرت انگیز که از مجازات مغول بود بدست شاه عباس اول زنده شد و شاه عباس هم آنرا با رسم خاص به اجرا در آورد . دسته آدمخواران، چیگین یا گوشت خام خور نامیده می شدند. سر دسته زنده خواران شاه عباس شخصی به نام ملک علی سلطان بود. آن فرقه آلت دست شاه عباس گناهکاران واجب التعذیر را از یکدیگر می ربودند و لبها و گوشهای ایشان را به دندان قطع نموده بلع می فرمودند همچنین بقیه اعضای بدن ایشان را به دندان انفصال داده می خوردند ...



یکی از همراهان شرلی از مناظری که روز ورود شاه عباس به قزوین دیده روایت می کند:



همینکه به قدر نیم فرسخ از شهر دور شدیم یک تماشایی دیدم که ندرتا دیده می شود. سربازهای شاه را دیدم که از ده هزار سرباز ، دوازده هزار سر بریده بر روی نیزهای خود زده و بعضی ها گوشهای آدم را به ریسمان بسته از سینه خود آویخته بودند. در اصفهان نیز همین وضع برقرار بود ..



قتل عام بیش از هفتاد هزار نفر از مردم بیگناه گرجستانی در جریان خوران شاه خانم که شاه عباس ندیده عاشق او شده بود و به اسارت بردن یکصد و سی هزار پسر و دختر گرجی . زجر و کشتار شاعران و هنرمندان در سراسر حکومت صفویه همچون شب تاریکی برای شعر فارسی بوده است . صدها شاعر آزاد اندیش چنان در جو هولناک متعصبان این سلسله محو و نابود شده اند که حتی اثری از آثار آنها بدست نیامده است.



از جمله تفریحات شاه عباس اول یکی آن بود که به پدر دستور می داد پسرش را بکشد اگر امتناع می کرد به پسر دستور می داد پدرش را بکشد اگر او نیز خود داری می کرد به دیگری دستور می داد که آندو را بکشد سپس بازماندگان و اموال مقتولین را به تصرف خود در می آورد.



...



اسیر کردن زنان و اطفال قلعه اند خود ، کشتار گیلانیها و تمامی مردان قبیله مکری از مراغه تا میاندوآب ، شکنجه و آزار مردم سمنان بخصوص بریدن گوش و بینی علمای اهل سنت ناحیه سرخه سمنان و خوراندن آن به مردم ، کشتار و اذیت همدانیها و شهید کردن محمد دباغ پیشوای اهل سنت آندیار ...



تنها گوشه های کوچکی از جنایات بیشمار شاه عباس کبیر !! است.



نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام . تالیف : فریدون اسلام نیا صفه 173

هیچ نظری موجود نیست: