۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

نقشه بقیع

نقشه بقیع
به یاد سرزمین مقدس
خوش به حال آنانکه طلبیده شدند


ادامه مطلب

چند تصویر

چند تصویر











ادامه مطلب

نامه ای که به رئیس جمهور دادند

نامه ای که به رئیس جمهور دادند



نامه ای که به رئیس جمهور دادند
بسم الله الرحمن الرحيم تاريخ 24/8/88

جناب آقاي دكتر محمود احمدي نژاد رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
سلام عليكم
احتراما : با عنايت به جمعيت قابل توجه اهل سنت كشور كه اكثريت دوم را در كشور تشكيل داده م و نسبت به نظام جمهوري اسلامي وفادار هستند و در تمامي عرصه ها حضور و مشاركت فعال داشته اند، با اين وصف در تمام زمينه ها مورد بي مهري و تبعيض قرار گرفته اند به گونه اي كه در طول سي سال انقلاب اسلامي در مديريتهاي كلان كشور مشاركت نداشته و در مديريتهاي منطقه اي نيز كمترين استفاده از آنان شده است و با اين روند براي آينده خويش بسيار نگرانند .
ثانيا : با توجه به اينكه نظام جمهوري اسلامي اهميت فوق العاده اي براي علما ء ، حوزه هاي علميه و طلاب علوم ديني قائل است و انقلاب اسلامي نيز مرهون استقلال همين حوزه ها است ، ششصد و سيزدهمين مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي ، با عنوان ساماندهي حوزه هاي علميه اهل سنت را مغاير با قانون اساسي ، آزاديهاي مذهبي ، تاريخ درخشان حوزه هاي علميه و عرف مروج جهان اسلام مي دانيم زيرا منجر به دولتي شدن حوزها ، سلب استقلال آنها و نقض آزاديهاي مذهبي مي شود.
ثالثا : با عنايت به اينكه ايران اسلامي ام القراي جهان اسلام است و به ميمنت انقلاب اسلامي حوزه هاي علميه اهل سنت نيز رشد قابل توجهي داشته اند، مراجعات طلاب افغاني و تاجيك براي فراگيري علوم اسلامي و فقهي به اين حوزه ها وجود داشته و تعدادي از آنان در اين حوزه ها مشغول تحصيل هستند، اخيرا از سوي مقامات مربوطه فشار شديدي براي اخراج آنان وجود دارد، در حاليكه حضور اين طلاب در كشور موجب آشنايي وانس آنها با فرهنگ اسلامي ايراني شده ودر آينده از دوستان وحاميان نظام جمهوري اسلامي وملت شريف ايران خواهند بود.
لذا با عنايت به شعار عدالت و مهر ورزي كه در راس برنامه هاي جنابعالي است، استدعا دارد دستور فرمايند نسبت به رفع تبعيضات در تمامي سطوح و ملغي شدن مصوبه فوق و اعطاي ويزاي تحصيلي بويژه براي كساني كه در نيمه راه تحصيل هستند ، اقدام خدا پسندانه اي معمول گردد.

جمعي از علماي اهل سنت كشور



ادامه مطلب

خطر جهانی فکر کردن

خطر جهانی فکر کردن
همیشه فکر می کردم مسلمانان باید دور فکر باشند و جهانی فکر کنند اما بعضی وقتها به این نتیجه می رسم که جهانی فکر کردن می تواند برای یک کشور خطر داشته باشد. یعنی اگر مردم یک کشور می خواهند زندگی حوبی داشته باشند باید سرشان توی لاک خودشان باشد و بدون توجه به دنیای دور با هم بخوبی زندگی کنند. اگر مثلا همه اش جهانی فکر کنند ممکن است مانند تماشا گران فوتبال ، بیجهت به جان هم بیافتند. برای آنکه منظور و مطلب را بفهمید به مطلب ذیل توجه فرمایید.
نکاتی از سخنان برخی از مسئولین بزرگوار
بسیاری از مسئولین بزرگوار که همه اش جهانی فکر می کنند و ضمنا به مذهب خویش نیز عشق می ورزند احتمالا با دیدن ما به یاد جنگ و دعوای شیعه و سنی کشورهای دیگر می افتادند و خدا می داند شاید عصبانی هم می شدند. در حالیکه شاید به ما مربوط نباشد.
برخی از مسئولین مثلا می فرمودند:
در عراق سنی ها و شیعه ها سالها با هم زندگی می کردند با هم یکی بودند با هم ازدواج می کردند ولی الان رو در روی هم قرار گرفته اند. چه کسی آنها را رو در روی هم قرار داده ؟؟ ! چرا آنها با هم می جنگند؟ در آفریقا اصلا کسی نمی دانست شیعه چیه سنی چیه. الان آنجا شیعه و سنی از هم فاصله می گیرند چرا؟ در یمن سالهای سال شیعه و سنی در کنار هم بخوبی زندگی می کردند با هم رابطه حسنه داشتند با هم ازدواج می کردند اما اکنون بشدت با هم می جنگند چه کسی آنها را رو در روی هم قرار داده ؟؟ چرا آنها با هم می جنگند؟ شماها خیال کردید جنگ یمن فقط توی یمن می مونه ؟؟ شیعیان مبارز و مسلح را بکشند و ما نگاه بکنیم؟
چند بار خواستم با صدای بلند فریاد بزنم : من بیگناهم .
ادامه مطلب

بخشی از تصاویر

بخشی از تصاویر
قم - منزل بامری
دکتر جلالی زاده

کاک حسن امینی


بعد از نماز جمعه تهران



















ادامه مطلب

بخشی از تصاویر

بخشی از تصاویر
در محوطه مجلس شورای اسلامی . زمانی که به دیدن دکتر لاریجانی رفته بودیم
علم الهدی از بزرگان مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
یکی از جلسات خوبی که داشتیم با آیت الله تسخیری دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی بود .

دیدار با آیت الله مقتدایی رئیس حوزه علمیه قم (کنار مولانا آقای جدگال نماینده مردم چابهار دیده می شود ایشان یکی از بهترین و مردمی ترین نمایندگان استان ما هستند)


ادامه مطلب

دیدار با رئیس جمهور

ديدار با رئيس جمهور
امشب ساعت هشت و نيم به ديدار رياست محترم جمهوري رفتيم با توجه به سخنان دوستان و مسئوليني كه قبلا ملاقات نموده بوديم ، به نتيجه خوب چندان خوشبين نبوديم. اما گويا در آخرين لحظات سفرمان خداوند نخواست با دلخوري برگرديم.
رئيس جمهور با خوشرويي جمع علماي اهل سنت را پذيرفتند ابتدا مولانا و ديگر علما بطور مفصل سخن گفتند سپس دكتر سخناني بسيار زيبا و اميدبخش ايراد فرمودند طوري كه تمامي حاضرين اميدوار و خوشحال شدند. تلخي سخنان دوستان قبلي سبب شده بود شيريني سخنان دكتر بيشتر شود. همه مواردي كه علما نگراني داشتند رئيس جمهور نگراني علما را رفع نمودند. (مثلا فرمودند من با احضار و دستگیری علما مخالفم . من با آزادی و استقلال مدارس موافقم اما نظارت دولت باید باشد. من افرادی را برای بررسی موارد ذکر شده موظف می کنم. و...) دیدارمان جمعا یک و نیم ساعت طول کشید.
اولين بار بود كه بنده ايشان را از نزديك مي ديدم دوستان بي انصاف زاهداني قبلا هيچگاه اجازه و دعوتمان نداده بودند تا ايشان را ببينيم.
خلاصه آنكه همه علما (از استانهاي خراسان ، كردستان ، گلستان و سيستان و بلوچستان ) با دل خوشي و اميدواري بازگشتند.
ادامه مطلب

یک هفته دور از خدا

يك هفته دور از خدا
يك هفته گذشت همچنان در شهر بزرگ و درهم و برهم تهران ماندگار هستيم .
ما عقيده داريم خداوند همه جا هست اما چون مي بينم مقداري به بندگان خدا اميد بسته ايم احساس مي كنم قدري از خداوند دور هستيم از دوري خدا احساس خستگي مي كنم. اگر ما بجاي خواهش و التماس بندگان خدا ، به خود خدا مراجعه مي كرديم خيلي زودتر نتيجه گرفته بوديم و مشكلات ما خيلي زودتر حل مي شدند.
وقتي از زاهدان حركت كرديم و به طرف فرودگاه مي رفتيم به دوستان گفتم بجاي اينهمه راه رفتن كافي است 15 دقيقه به طرف خارج از شهر برويم و در بيابان خدا دو ركعت نماز بخوانيم.
قم
ديروز مجددا به قم رفتيم از ديدن مدارس و دانشگاههاي مختلف خيلي خوشم آمد. بنظر من بايد ما از تجارب آن بزرگواران استفاده نماييم .
امروز
امروز به ديدن رئيس كل دادسراي ويژه روحانيت رفتيم ديداري بسيار جالب و براي من به يادماندني بود فكر مي كرديم مثل جاهاي ديگر تلفنها را مي گيرند به همین خاطر تلفنها را داخل ماشین گذاشته بودم اما در آنجا بسيار خودماني و دوستانه بدون تشریفات خاصی ما را پذيرفتند و بعدا من بخاطر آنكه تلفنم را نياورده ام تا يك عكس يادگاري از آن برادران بزرگوار داشته باشم قدری تاسف خوردم .
استاد گرانقدر حاج آقاي سليمي رئيس كل دادگستري دادگاه ويژه ما را به گرمي پذيرفتند و جالب آنكه وقتي با بنده دست دادند فرمودند چطوري ابو عمار. يعني بنده را قبلا مي شناختند.
جلسه اي بسيار دوستانه بود علما و بزرگان نظرات يكديگر را بخوبي گوش مي كردند و حاج آقا راهنماييهاي خوبي فرمودند. در ميان بحث يكبار از نوشته هاي كم ارزش من نيز انتفاد فرمودند و گفتند: مثلا اين ابوعمار هر چه از خيابان و كوچه گير مي آورد مي نويسد. ...
از نگاهشان احساس كردم مي خواهند مرا به عنوان نماينده خود در بخش امور روحانيون شيعه بگمارند .
آخر جلسه مي خواستم به ايشان بگويم براي بنده يك جايي بسيار خوب و خوش آب و هوا در نظر بگيرند تا هر وقت خواستم آنجا استراحت و عبادت نمايم. بعدا فكر كردم حاج آقا جواب من را به اين صورت مي دهند كه : چون دولت يارانه ها را برداشته و نان و همه چيز گران شده بايد خودت هزينه كني. در دل خود به حاج آقا گفتم : پولمان كجا بود حاج آقا؟ كرايه ما را كسي ديگر داده.
از شخصيت آن بزرگوار ، از اطلاعات و معلوماتشان خوشم آمد.
بازگشت به وطن
قرار است امشب با رياست محترم جمهوري ملاقاتي داشته باشيم و ان شا الله فردا باز خواهيم گشت. از ملاقات شخصیتها و مسئولین که برخی از آنان شاید بیشتر از خود ما دچار مشکل بودند و هنگام حرف زدن چپ و راست را نگاه می کردند تجارب و خاطرات خوبی برایمان ماند.
دلم به حال تهرانيها مي سوزد چون مي بينم نصف عمرشان در خيابانها تلف مي شود.
ادامه مطلب

روز جمعه

روز جمعه
امروز جمعه بود نماز جمعه را در منزلي واقع در سعادت آباد به امامت مولانا اقامه نموديم جمع نسبتا زيادي شركت نموده بودند. در شهر بزرگ تهران اهل سنت در چند جاي مختلف در خانه ها نماز جمعه مي خوانند . قبلا در مدرسه متعلق به سفارت پاكستان نماز جمعه مي خواندند و بسياري از اهل سنت تهران در آنجا نماز مي خواندند . مدتي است نماز جمعه سفارت پاكستان تعطيل شده . شنيدم سفارت اندونزي و افغانستان اكنون جاهايي براي نماز جمعه دارند .
تهران تنها پايتخت دنيا است كه اهل سنت در آنجا مسجد ندارند. با وجود تلاش بسيار و با وجود جمعيت نزديك به يك مليون اهل سنت در آن شهر هنوز موفق نشده اند.
ادامه مطلب

در تهران

در تهران
همچنان در تهران هستيم تا كنون به ديدن برخي از بزرگان موفق شده ايم در مجموع ديدارهاي خوبي بود. امروز عصر به دين برادر محترم و دانا جناب دكتر لاريجاني (ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ) رفته بوديم ديداري بسيار دوستانه و كاملا خودماني و خوب بود و ایشان راهنماییهای خوبی فرمودند. فكر مي كنم جناب دكتر آخوند زاده باشند يا اينكه در خانواده شان عالم و روحاني زياد باشد زيرا احساس كردم با علما محبت خاصي دارند.
موضوع بحث ما اين چند روز و علت نگراني علما در مورد يك مسئله است و آن اينكه اخيرا از طرف برخي از مسئولين مسئله اي مطرح شده مبني بر اينكه بايد حوزه هاي علميه و مدارس ديني اهل سنت زير نظر يك شورايي كه از جانب مسئولين حكومتي تعيين مي شوند اداره شوند. اسم اين طرح " ساماندهي مدارس اهل سنت" است. این طرح برای حوزه های اهل تشیع نیز به شکلی دیگر مطرح می باشد.
در این مورد نظر علمای اهل سنت و علمای قم تقریبا نزدیک به هم است. یعنی هر دو گروه خواهان وضع سابق هستند.
نظر برخی از علمای قم
با بزرگان دیگری مثل دکتر محسن رضایی و ... نیز ملاقات نموده ایم که انشا الله در آینده توضیح خواهم داد.
ادامه مطلب

مشکل ما کجاست؟

مشكل ما كجاست؟
راه تيغ زدن

نقل مي كنند كه در بلوچستان افغانستان يك خان بود او قناتي داشت كه خيلي به آن علاقه داشت آب قنات هم خيلي كم بود هر كسي مي خواست از او گندم و چيز ديگري بگيرد از آب زياد قناتش تعريف مي كرد مثلا مي گفت : خان امروز آب جوي قنات شما شتر مرا برده است يا مثلا مي گفت الاغ مرا تا فلان جا كشيده و برده و من به زحمت از آب بيرونش آوردم . خان با شنيدن اين سخنان خوشحال مي شد و دستور مي داد به او يك بار گندم بدهند.
اينكه كسي به مذهب و اعتقادش علاقه داشته باشد چيز طبيعي است اما مسئله اي سبب مشكل شده اين است كه يك عده از آدمهاي از خدا بيخبر و بي وجدان از اين نكته سوء استفاده نموده و هزاران مشكل ايجاد نموده اند.
بيشتر مراجع معظم آدمهاي بزرگواري هستند و لكن همانطور كه پيامبر خدا فرموده : المومن غر كريم . از ددمنشي و دروغگويي برخي از آدمها خبر ندارند.
عده اي از مردمان استان ما بطور كاملا سازمان يافته به مراجع عظام دروغ تحويل مي دهند و ذهن آنان را مشغول نموده و از اين طريق كمال سوء استفاده را مي نمايند.
براي ما همينجا نقل مي كردند كه زماني كه يونسي وزير اطلاعات بود روزي گذرشان به قم افتاده بود در آنجا يكي از مراجع به او اعتراض نموده و گفته بود يكي از طلبه هايي كه براي تبليغ فرستاده بوديم سنيها بيني اش را بريده و ريشش را تراشيده اند حاجي آقاي يونسي كه آدم هشيار و آگاهي بود فرموده بودند من تا زماني كه اين مسئله را برايتان روشن نكنم از قم نمي روم. ايشان تا سه روز در قم مانده بودند آن طلبه را پيدا كرده و پس از مقداري پرس و جو بالاخره آن شخص اعتراف نموده و گفته بود: به من ده مليون تومان داده اند تا به آن مرجع معظم چنين بگويم. پرسيده بود چرا بيني ات را بسته اي؟ گفته بود بيني ام كمي كج بود جراحي نمودم. خلاصه حاج آقاي يونسي آن پزشك را همراه آن شخص به نزد مرجع برده بود و گفته بود سنيها بيني اين شخص را نبريده اند اصل ماجرا اين است.
خدا مي داند آن مفسدان از خدا بيخبر روزانه چقدر دروغ از جانب ما تحويل مراجع عاليقدر و مسئولين ذيربط مي نمايند.
آگر مثلا یک آخوند نمايي بخاطر مسئله ناموسي توسط شيعه غيرتمندي كشته می شود او را به حساب اهل سنت قلمداد كرده و چقدر تبليغات كه نمي كنند .
ما به نزد يك مرجع بسيار بزرگوار رفته بوديم سخناني كه ايشان فرمودند كاملا ما را حيرت زده كرد. فرمودند: به ما گزارش شده كه اهل سنت تلاش مي كنند تا فرزند زياد داشته باشند و از اين طريق جمعيت خود را بالا برده و كشور را به تصرف در بياورند. و همينطور گزارش شده كه اهل سنت زمينها و مغازه هاي شيعيان را مي خرند تا آنها را مجبور به مهاجرت نمايند. و...
حيرت ما را حدي نبود همه همراهان ما مي خنديدند . بجاي آنكه ما مدعي شويم زمينها را زمين خواران غارت كردند آنان آمده و از ما شكايت كرده بودند.
همه مي دانند زمينها به دست مسئولين حكومتي هستند و آنها هستند كه به هر كس كه بخواهند زمين مي دهند كساني كه در استان ما بوده اند ديده اند كه چگونه خانه هاي چندين ساله مردم را با خاك يكسان نموده و زمينها را به تصرف خود در آورده اند. در زاهدان چندين محله و منطقه مثل منطقه بلوار فاضلي و منطقه گوربند و ... ويران و نابود شدند چند صد خانوار آواراه شدند و آنان زمينها را به تصرف خود در آورده و به ديگران واگذار نمودند . حال اگر كسي برود و آن زمينهاي غارت شده را بخرد آيا جرم كرده؟
منطقه هاي جديدي كه در حاشيه همه شهرها درست مي شوند برويد و بپرسيد چند در صد را به مردم محل داده اند؟ در حاشه شهر چابهار بلوچها را ببينيد كه در كپرهاي موقتي ساكن هستند و شهركهاي مجلل براي ديگران ساخته مي شوند.
از زمينهاي آبا و اجدادي مردم كه در باهو كلات و سد پيشين به تصرف ديگران در آمدند بايد از مردم چابهار پرسيد.
مشكل ما كجاست؟
۱-عشق و علاقه يك عده از بندگان خدا (مراجع معظم ) به مذهب خود.
۲- سوء استفاده مفسدين از اين نكته
۳- سادگي وبي زباني ما
۴- استفاده ننمودن از موقعیت مقام معظم رهبری. زیرا ایشان مطلع ترین شخصیت از تمامی مسائل منطقه هستند. هیچ کسی از مسئولین به اندازه ایشان استان ما را نمی شناسند.
۴- يك مقدار بي تدبيري ما
تخریب خانه های زاغه نشینان بلوچ در بلوار شهید فاضلی زاهدان
ادامه مطلب

درسهای تاریخ

درسهای تاریح
انسان عمرش نسبتا کوتاه و بسیار اندک است اما یک ویژگی و فرقی که انسان با سایر جانداران دارد این است که انسان علم و دانش دارد و می تواند با مطالعه زندگی قبلیها از تجارب آنان استفاده نماید. و به این وسیله گویا بر عمر خودش اضافه نماید.
تاریخ گذشتگان برای انسانهای بعدی پندها و اندرزهای فراوانی دارند.
بخش بزرگی از قرآن کریم در مورد تاریخ اقوام گذشته است. خداوند در آن داستانها تاریخ آن ملتها، نحوه ترقی و علت نابودیشان را بیان نموده تا بعدیها از آنها استفاده نمایند.
گاهی اتفاق می افتد انسانها با وجود دانستن و تجربه نمودن یک امر ، بار دیگر همان اشتباه قبلیها را تکرار نموده و مجددا درس بگیرد.
به عنوان نمونه
می گویند : یکی از دلایل شکست ناپلئون ، (امپرطور فرانسوی ) این بود که در زمستان به روسیه حمله کرد . سرمای سخت روسیه سبب از بین رفتن قوای او و شکست او شد و او تا مدتها از اینکه اینقدر بی فکری کرده و زمستان را نادیده گرفته حسرت و تاسف می خورد.
بعد از چند سال هیتلر نیز همان اشتباه بزرگ را مرتکب شد و در یک زمستان بسیار سرد و سخت به مسکو حمله کرد و دیری نگذشت که به سرنوشت ناپلئون دچار شد.
می گویند: چند سال قبل انگلیسیها به قصد تصرف افغانستان به آنجا حمله نمودند آنها نیروهای زیادی وارد آن سرزمین کرده بودند مدتی نگذشته بود که خبر رسید از آنهمه نیرو فقط یک دکتر و چند نفر مجروح زنده مانده اند. انگلیسیها درس بزرگی فرا گرفتند. اما چند سال بعد روسها بدون توجه به این تجربه برادران خود ، هزاران نیرو وارد افغانستان کردند. چند سال جنگ و نبرد ادامه داشت تا اینکه روسها به شکست خویش اعتراف نموده و از آن سرزمین فرار نمودند. مدتی نگذشته بود که گروهی دیگر(یعنی برادران آمریکایی و متحدانشان) که از سرنوشت و تجربه روسها بیخبر بودند ، هزاران نیرو وارد آنجا کردند اما دیری نگذشته بود که متوجه اشتباه خویش شدند اما دیگر پشیمانی سودی نداشت.
پس باید از تاریخ و سرنوشت دیگران درس عبرت بگیریم.
ادامه مطلب

توجه به ورزش و سلامت جسم

از طرف مدیر وبلاگ
توجه به ورزش و سلامت جسم



استاد ما حضرت ابوعمار به ورزش توجه خاصی دارند در هر ماه چندین دقیقه پیاده روی می نمایند و همینطور هر جا مجبور شوند مثلا ماشینشان خراب شود یا در شهرهای دیگر تاکسی گیر نیاید نیز پیاده روی می فرمایند. یکی از دلایلی که ایشان همیشه سرحال و لاغر اندام معلوم می شوند همین است.
در همه چیزها ایشان میانه رو هستند . بر خلاف آن تصور قدیمی که برخی فکر می کردند ملاها زیاد به غذا علاقه دارند ایشان خیلی کم غذا می خورند مگر آنکه جایی مهمان باشند.
از آنجا که بلوچستان ما کوه زیاد دارد ایشان کوه نوردی را خیلی دوست دارند و به مردم نیز سفارش و تشویق زیاد می نمایند که از این نعمتهای خدادادی یعنی کوه و هوای پاک استفاده نمایند.





استاد ابو عمار در حال فتح کوهها و قله های مرتفع (کوههای سرباز)
ادامه مطلب

قسمتی از مشکلات مردم مظلوم ما

قسمتی از مشکلات مردم مظلوم ما
چند روز پیش یک بنده خدا که نمی شناختم زنگ زد بسیار ناراحت بود و مشکل بزرگی داشت گفت شماره تلفن شما را از مهندس .... گرفته ام . طوری درد دل داشت که به مدت نسبتا طولانی با تلفن حرف زد.
خلاصه مشکلش این بود که : ایشان دو خانم داشتند یک خانم قبلی و به اصطلاح محلی خانم بزرگ و یک خانم بعدی یعنی خانم کوچک . خانم بزرگ و دخترانش مقداری توطئه چینی نموده و طوری حاج آقا را عصبانی نموده بودند که حاج آقا بدون آنکه متوجه توطئه شود همسر کوچکش را (که یک فرزند از وی دارد) طلاق داده . بعد از مدتی متوجه شده که آن بیچاره گناهی نداشته و گناه از خانم بزرگ بوده لذا خانم بزرگ را نیز طلاق داده و اکنون سر میدان بی پناه مانده است. الان دلش می خواهد اگر راهی باشد دوباره به خانم کوچک و مظلوم رجوع نماید.
گفتم : من چون دقیق نمی دانم و متوجه نمی شوم شما همان طلاق نامه ای که نوشته اید را به دست مهندس ... بدهید و ایشان را بگویید به نزد من بیایند.
پریشب جناب مهندس آمد و طلاق نامه بنده خدا را آورد. تقریبا اولین بار بود می دیدم کسی همان مرتبه اول طلاق را کتبی نوشته . معمولا مردهای عصبانی فرصت نوشتن پیدا نمی کنند و زبانی طلاق می دهند و سپس پشیمان می شوند.
در طلاق نامه حاج آقا نوشته بودند :
اینجانب ..... در کمال عقل و فهم همسرم فلانی را طلاق طلاق طلاق ثلاثه دادم . ایشان هیچگونه حق و حقوقی ندارند . همینطور هیچ حقی در نگهداری فرزند نیز ندارند فرزند را خودم نگهداری و تربیت می کنم و اگر خواسته باشند فرزند را ببینند می بایست کسی را که من به او اعتماد دارم نماینده خود بنمایند تا من با او مذاکره کنم ...
در پایان خودش و چند نفر معتمد آن را امضا کرده بودند.
ضمن آنکه ناراحت شدم، از این حکم و قضاوت او خنده ام گرفت.
برای مهندس توضیح دادم و گفتم : خداوند با آنکه از طلاق خیلی بدش می آید اما برای موارد اضطراری و زمانی که زندگی دو نفر به بمبست برسد برای زندگی راحت تر آن زوج طلاق را مشروع نموده . در شرع اسلام سه طلاق دادن حرام و ناجائز و خلاف سنت پیغمبر است. اما من نمی دانم چرا پیوسته به زبان مردم ما سه طلاقه جاری است. و دوما مگر حق زن (مهریه و نفقه و..) در اختیار شوهر است که شوهر او را محروم کند؟ و سوما حق نگهداری فرزند را شرع اسلام به مادر داده و پدر نمی تواند او را از حق نگهداری فرزند محروم کند.
طلاق مطابق سنت پیامبر
طلاق مطلوب و مطابق سنت پیامبر این است که : بعد از آنکه یک زوج به این نتیجه رسیدند که هیچ امکانی برای ادامه زندگی آنان وجود ندارد و باید جدا شوند ، شوهر در یک پاکی (بعد از قاعدگی و عادت زنانه) که با زن نزدیکی ننموده ، یک طلاق بدهد . زن طلاق شده در همان خانه شوهر عدت نگه می دارد و شوهر موظف است در این مدت خرجش را بدهد زن دوبار دیگر عادت زنانه می شود و پاک می شود . تقریبا سه ماه و اندی طول می کشد. در این مدت اگر دوباره پشیمان شدند هیچ مشکل و مانعی وجود ندارد می توانند رجوع کنند . و اگر رجوع نکردند زن آزاد است می تواند برود و شوهر دیگری بگیرد.
اما در سه طلاقه که حرام و ممنوع و خلاف سنت است هیچ راهی برای بازگشت مجدد وجود ندارد مگر آنکه زن برود و شوهر دیگری بگیرد و هر زمان از آن شوهر جدا شد آن زمان می تواند دوباره به شوهر قبلی خود برگردد.
فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
اگر (مرتبه سوم ) او را طلاق داد،(یعنی سه طلاقه نمود) از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر اينکه همسر ديگرى انتخاب کند (و با او، آميزش‏جنسى نمايد. در اين صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهى ندارد که بازگشت کنند؛ (و با همسر اول، دوباره ازدواج نمايد؛) در صورتى که اميد داشته باشند که حدود الهى را محترم ميشمرند. اينها حدود الهى است که (خدا) آن را براى گروهى که آگاهند، بيان مى‏نمايد.
سوره بقره آیه ۲۳۰
ادامه مطلب

راهکارهای عملی وحدت

حرف حق گم شده مومن است
مقاله ذیل را در یک سایت دیدم با آنکه نویسنده اش را هنوز نمی شناسم اما مطالب بسیار جالبی در مورد وحدت مسلمانان نوشته اند. چنانچه هموطنان و بخصوص هم استانیهای ما اینگونه نکات مهم را یک مقداری مد نظر خود قرار دهند هیچگاه اختلاف درست نمی شود.
راهکارهای عملی وحدت
1)اولویت بندی نیازهای اساسی جامعه
یک جامعه نیاز های فکری ـ اعتقادی فراوان دارد که وظیفه پاسخ گویی به آن ها را عالمان دینی و روشنفكران متعهد آن جامعه بر عهده دارند. این نیاز ها برخی ثابت و برخی متغیرند، یعنی در هر دوره ای یک سلسله ضرورت ها بیش از سایرین خود نمایی می کنند که باید بادقت ویژه و حس مسئولیت پذیری بالا آن ها را شناخت و در صدد رفع آن ها بر آمد.
مرحوم آیت الله بروجردی از آغاز مرجعیت خود به مسئله وحدت میان فرق مختلف اسلامی توجه خاصی داشته و معتقد بودند سامان دادن به این موضوع از وظایف دینی هر عالم شیعه و سنی است. ایشان خطاب به عالمان شیعه می گوید : «مسئله خلافت، امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که با هم دعوا کنیم. هر که بود امروز چه نتیجه ای به حال مسلمانان دارد؟ آنچه امروز به حال مسلمان مفید است این است که بدانند احکام را باید از چه مأخذی اخذ بکنند».1
به عبارت دیگر در یک تقسیم بندی، برخی از این نیازها فقهی، برخی تاریخی، برخی فلسفی -کلامی، برخی سیاسی و برخی حقوقی اند که باید به فراخور حال و نیاز مخاطب به آنها پاسخ داد.بنابراین محدود ساختن همه توان فکری جامعه به یک قسم از این نیازها به معنای معطل گذاشتن دیگر نیازها‌ست و این می تواند برای جامعه مسلمانان بسیار خطر آفرین باشد. اجتماع به منزله یک انسان است که همه امیال و خواسته های آن باید به درستی و بموقع برآورده شوند. بی توجهی به برخی و توجه بیش از حد به برخی دیگر می‌تواند میزان آسیب پذیری آن فرد و یا اجتماع را بالا ببرد.
2)گفت‌وگو
یکی از مهمترین راهکارها جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی میان آنها است. بدین معنا که نظریه پردازان و عالمان دینی فرق مختلف با طرح مباحث علمی و آشنایی با دیدگاه ها و مبانی یکدیگر می توانند گام‌های مفید و موثری جهت نزدیکی هر چه بیش تر به هم بردارند.
عدم آشنایی کامل فرق از اصول و مبانی اعتقادی یکدیگر موجب شده است که مسلمانان برداشت های نا درستی از هم داشته ونسبت به یکدیگر بد بین باشند و در مواردی حکم تکفیر و یا تفسیق یكدیگررا صادر کنند و زمینه های برخورد فیزیکی مسلمانان را فراهم آورند. به تحقیق می توان گفت بیشتر تعصبات قومی و مذهبی ریشه در عدم شناخت از مبانی فرق دارد. قرآن کریم به مسلمانان دستور اکید می دهد که با «جدال احسن» و گفت‌وگوی مسالمت آمیز با اهل کتاب گفت‌وگو کنند و روابط خود را بر اساس اصول مشترک قرار دهند:
«ولا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد و نحن له مسلمون».2
و با اهل کتاب جز به شیوه ای که نیکو تر است مجادله نکنید مگر کسانی از آنها که مرتکب ستم شده اند و بگویید : به آنچه بر ما و (به آنچه) بر شما نازل شده ایمان آورده ایم و خدای شما یکی است و ما همه فرمان برداریم.
عدم آشنایی مذاهب و فرق از عقاید یکدیگر سبب می شود دشمنان داخلی و خارجی وآن ها که از تفرقه میان فرق اسلامی سود می برند موارد اختلاف برانگیز را پر رنگ تر کرده و مواردی را که موجب اتحاد بین مسلمانان می شود نادیده گیرند.
3)محبت و خیرخواهی نسبت به یکدیگر
امام علی(ع) نسبت به همه مردم از موضع محبت و دوستی رفتار می کرد. در نهج البلاغه امام (ع) خطاب به عثمان می فرماید:« آنچنان برای تو خیر خواهی کردم که مورد اتهام قرارگرفتم».3
هم چنین در تاریخ آمده است که خلیفه دوم یکبار در جنگ با ایران و بار دیگر در جنگ با روم قصد رفتن به معرکه جنگ را داشت که امام علی(ع) او را از تصمیمش باز داشت و فرمود: «تو قطب هستی و اگر بروی اوضاع جامعه دگرگون می شود، تو باید بمانی.»4
اگر مسلمانان نسبت به یکدیگر محبت داشته باشند و در غم و شادی هم تشریک مساعی کنند، می توانند گام بلندی در راستای وحدت جهانی بردارند.
4)عدم توهین و جسارت به اعتقادات یکدیگر
4)عدم توهین و جسارت به اعتقادات یکدیگر
از مسئولیت های علمای شیعه و سنی جهت وحدت میان مسلمانان آن است که صراحتاً بر حرمت هر گونه اهانت یا تجاوز به جان، مال، ناموس و یا تکفیر هر یک از فرق اسلامی تاکید ورزیده و این گونه اقدامات را به منزله هتك حرمت به ساحت تمام مسلمانان به شمار آورند.
قرآن کریم در حرمت توهین به اعتقادات یکدیگر و نهی از آن می فرماید:
«و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدواً بغیر علم کذالک زینا لکل امه عملهم».5
[هرگز به بت پرستانی که غیر خدا را می خوانند اهانت نکنید زیرا آنان نیز به خدای شما از روی جهل اهانت می كنند. این چنین ما برای هر امتی عملشان را زینت داده ایم.]
در جنگ صفین حجر بن عدی و عمربن حمق خزاعی بیرون آمدند و به اظهار تنفر و لعنت بر شامیان پرداختند. امام علی (ع) به ایشان پیام فرستاد: «از آن چه در باره شما گزارش می دهند دست بکشید و زود نزد من آیید. چون آن دو آمدند گفتند:یا علی! مگر حق با ما نیست؟ فرمود:چرا. گفتند: مگر آنها باطل نیستند؟ فرمود: چرا. گفتند: پس از چه رو ما را از دشنام گویی به آنان بازمی‌داری ؟ امام علی(ع)فرمود:
«کرهت لکم ان تکونوا لعانین شتامین».6
[روا ندانستم بر شما که نفرین‌گر و دشنام‌گو باشید].
در حدیث دیگری آمده است که شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد:ما در مسجد فردی را دیدیم که آشکارا به دشمنان شما دشنام می داد وآن ها را لعنت می کرد. امام(ع) فرمود: خدا آن دشنام گو را لعنت کند، زیرا او ما را در معرض فحش و دشنام مخالفین مان قرار می دهد.
ضرب المثل معروفی می گوید: «کسی که در خانه شیشه ای نشسته است،هرگز به خانه دیگران سنگ پرانی نمی کند»، یعنی وقتی شما کاری را در جامعه پیش می گیرید در واقع به نوعی آن را تبلیغ می کنید و اجازه می دهید که دیگران هم بتوانند آن کاررا انجام بدهند.پس اگر انجام آن عمل را از سوی دیگران می پسندی، به آن مبادرت کن، در غیر این صورت عملی غیر اخلاقی مرتکب شده ای. امام علی(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید:
«یا بنی اجعل نفسک میزانا فی ما بینک و بین غیرک. فاحبب لغیرک ما تحب لنفسک و اکره له ماتکره لها».7
[ای پسرم، خود را مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده. آنچه را برای خود دوست می داری برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را برای خود دوست نمی داری برای دیگران نیز دوست مدار.]
من شنیدم ز پیر دانشمند
تو هم از من به یاد دار این پند
آنچه بر نفس خویش مپسندی
نیز بر نفس دیگری مپسند8
اسلام هرگز از پیروان خود نخواسته است که با کوچک کردن، توهین كردن و تحقیر دیگران به بزرگی وعظمت برسند. وظیفه ی مسلمانان است که ویژگی های مثبت اعتقادات خود را به جای توهین به مقدسات سایر ادیان ومذاهب ذکر کنند. چنان که وقتی پیامبر اکرم(ص) مبعوث شدند به جای توهین به مقدسات دیگران فرمودند:«قولوا لا اله الا الله تفلحوا». زیرا با توهین و ناسزا گویی نمی توان کسی را از راهی باز داشت و یا به كاری دعوت نمود، بلکه این کار بر عکس، تعصب آمیخته با خشونت آن شخص را به بار می آورد.
هم چنین در روایتی امام صادق (ع) از پیامبر اكرم (ص) نقل می کند که فرمود: «و لا تسبوا اهل الشرک.» مشرکان را فحش و ناسزا نگویید.
5)دوراندیشی
مسلمانان در طول تاریخ همواره در چنبره در‌گیری‌های فرقه ای و اختلافات داخلی محصور بوده وا فق دید خود را از مذهب،فرقه،قبیله یا حد اکثر کشور خویش فراتر نبرده و افق دور تر را ندیده اند تا بتوانند از مواهب اتحاد وهمدلی خود بهره گیرند وخود را با نیروی عظیم و توانایی بالایی که دارند تقویت کنند. لذا شیعه ها همواره جدی‌ترین دشمن خود را اهل سنت و اهل سنت نیز بزرگترین دشمن خود را شیعه‌ها دانسته و همیشه در صدد ضربه زدن و توهین و جسارت به مقدسات یکدیگر بوده اند، غافل از آن که دشمنان دینی آنها همچون یهود وصهیونیسم از این فرصت ایجاد شده نهایت بهره را برده و با تضعیف هر دو مذهب هر روز سلطه خویش را بر جهان اسلام و مسلمانان بیشتر و بیشتر کرده‌اند.
اگر روزی ملتهای مسلمان دنیا با هم متحد شوند و به دور از اختلافات دست اتحاد و برادری به یکدیگر دهند،می توانند هر سدی را از جلوی راه خود بردارند و در برابر قدرتهای کوچک و بزرگ از منافع مشترک ملل مسلمان دفاع کنند و حق سلطه گری بر خود را به هیچ کشوری ندهند.
6)توزیع عادلانه ارزش‌ها
امام علی (ع) در فرمانش به مالک اشتر درباره رعایت حال مردم مصر می‌فرماید:« مهر‌بانی بر خلق ودوستی ورزیدن با آنان را برای دل خود پوششی گردان و همچون جانور شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری زیرا خلق دو دسته‌اند: دسته‌ای که برادر دینی تواند و دسته ای دیگر که در آفرینش با تو یکسانند9.
در یک جامعه سالم (دینی)همه انسان‌ها اعم از شیعه و سنی از حقوق شهروندی یکسان برخوردارند و منابع ثروتی و قدرتی باید عادلانه میان آنها توزیع شود تا هر کسی بتواند به آنچه لایق و شایسته آن است نایل گردد.
حقوق شهروندی بیش از هر چیز راجع به حقوقی است که هر فرد به عنوان تابع یک دولت از آن بر خوردار است.مصادیق حقوق شهروندی بسیار زیاد است و از حقوق برخورداری از مسکن، آموزش و بهداشت مناسب شروع شده و تا حقوقی از قبیل حق دادرسی عادلانه ادامه می یابد.
وقتی در یک جامعه شیعی یا سنی گروه اقلیت می بیند که از حقوقی برابر و عادلانه با اکثریت برخوردار است و حاکمیت،سیاست عدالت محور خود را بطور یکسان برای همه انسان‌ها گسترده است،این امر پیوند قلبی گروه ها ی اقلیت و اکثریت را مستحکمتر کرده و آنها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد. چنانکه امام علی(ع) در نامه اش به مالک اشتر او را ملزم به رعایت حقوق کامل انسان‌ها(با صرف نظر از اعتقاداتشان)کرده بود.
7)دوری از خرافات و دلبستگی‌های بی‌پایه
یکی از عوامل ایجاد وحدت،پیرایش خرافات و دلبستگی‌های بی پایه و اساس از ساحت مقدس مذهب است. خرافه‌زدایی نقش بسیار مهمی در سلامت مذهب و بالا بردن ظرفیت تعامل آن دارد. تعصب بر روی مظاهر غلط که جزو دین نیستند و از اوهام، خواب و آداب و رسوم محلی سرچشمه گرفته اند با جریحه‌دار کردن چهره دین و دینداران،راه را بر هرگونه اتحادی می‌بندد.
یکی از این راه‌ها اعلام برائت شیعه از غلات و برائت اهل سنت از نواصب و دشمنان اهل بیت است که توهین به ائمه شیعه را جزو عبادت می‌دانند. در شیعه برخی از گروه‌های غلات مانند: کاملیه، غرابیه، منصوریه، خطابیه و ذمیه در خصوص ائمه شیعه بویژه امام علی(ع) دچار غلو و افراط شده و برخی مانند غرابیه او را تا مرز پیامبری (به‌جای پیامبر اکرم) و خدایی بالا برده‌اند و برائت شیعه و سنی از این گروه های افراطی می تواند در زدودن گرد خرافات و نسبت‌های ناروا به ساحت دین و در نتیجه نزدیکی پیروان این دو مذهب به هم موثر باشد.
8)صدور فتاوای همگرایی
بی تردید صدور فتاوای مراجع شیعه و سنی نقش بنیادینی در جهت وحدت اسلامی دارند.همانگونه که تا بحال نقش مهمی در ایجاد اختلاف میان مسلمان‌ها داشته اند. اگر مراجع شیعه و سنی فتاوای وحدت بخشی مانند جواز شرکت مسلمانان در مراسم عبادی یکدیگر، بی اشکال بودن عمل به فقه هم(در برخی موارد) صادر کننده، زمینه مساعدی جهت همسویی مسلمانان فراهم می شود.
در زمان جمال عبدالناصر، شیخ محمود شلتوت (مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر) یکی از کسانی است که در فتوای معروف خود فقه شیعه و مذهب جعفری را به عنوان یک مذهب رسمی و فقهی تائید کرد وگام موثری در جهت نزدیکی اهل سنت به شیعه برداشت.متن فتوای شیخ محمود شلتوت چنین است:
1)اسلام بر هیچ یک از پیروان خود واجب نکرده که (در احکام عملی) از مذهب معینی پیروی کنند.ما می گوییم هر مسلمانی حق دارد در ابتدا از هر مذهبی که طبق مدارک صحیح نقل شده واحکام آن را در کتب مخصوص تدوین کرده اند،پیروی کند. همچنانکه کسانی که از یکی از مذاهب (هر مذهبی که باشد) پیروی کردند، می توانند به مذهب دیگری عدول کنند و هیچ گونه مانعی در این قسمت نیست.
2)مذهب جعفری مشهور به مذهب شیعه امامیه اثنی عشری از جمله مذاهبی است که مانند مذاهب اهل سنت شرعاً می توان از آن تقلید کرد.
بنابر این شایسته است که تمام مسلمانان این حقیقت را در یابند و از تعصب ورزیدن به مذاهب خاص خود داری کنند. چه اینکه دین خدا و آیین او تابع مذهب خاص و منحصر به مذهب معینی نیست. همه(پیشوایان مذاهب) مجتهدند و نزد خداوند متعال مقبولند و برای افرادی که اهل نظر و اجتهاد نیستند جایز است از آن ها تقلید کرده و به آنچه که در فقه خود مقرر داشته‌اند عمل نمایند و در این باب فرقی بین عبادات و معاملات نیست.
تدوین آثار مشترک و برگزاری همایش‌های علمی
تدوین آثار مشترک در قالب کتاب،مجله، روزنامه ونیز برگزاری جلسات و نشست های علمی و تبادل آرا میان علمای مذاهب شیعه وسنی، یکی دیگر از راهكارهاست. در این آثار لازم است به عوامل وحدت‌بخش و یا اختلاف‌برانگیز پرداخته شود و راه‌های تقویت‌كننده و یا تضعیف‌كننده وحدت بطور مبنایی بررسی گردند.
تدوین فقه مقارن و عقاید تطبیقی نیز می‌توانند از محورهای مهم آثار علمی مشترک باشند. چنانکه کتاب‌هایی مانند «الفصول المهمه» تألیف علامه شرف‌الدین و نیز انتشار مجله‌ای نظیر «رساله التقریب» نقش بنیادینی در زمینه‌سازی وحدت میان شیعه و سنی داشته اند. از سوی دیگر با تدوین فیلم‌ها، سریال‌ها، نمایشنامه‌های تلویزیونی، رادیویی،سینمایی و تئاتر می توان در جهت ایجاد وحدت زمینه سازی کرد و این قبیل آثار را جهت بهره گیری و آشنایی هر چه بیشتر مسلمانان، به زبانهای زنده دنیا ترجمه نمود.
10)توجه به نقاط مشترک و دشمن مشترک
یکی از عوامل بسیار مهمی که در جهان معاصر می تواند موجب وحدت بین دو گروه شیعه و سنی شود،توجه به نقاط مشترک یکدیگر است.به یقین مسائل مورد اتفاق میان این دو مذهب بسیار فراوان تر از موارد اختلافی است، اما متأسفانه غالبا مسایل مورد اختلاف مورد توجه قرار گرفته و اعتقادات مشترک به‌كلی نادیده انگاشته شده اند.
توحید،نبوت،معاد (اصول دین)و از سوی دیگر نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امربه معروف و نهی از منکر (فروع دین) قبله، قرآن و بسیاری موارد دیگر از جمله چیزهایی هستند که می توانند به عنوان عوامل مشترک میان مسلمانان مطرح باشند که متأسفانه همه آنها به بوته فراموشی سپرده شده اند.
اختلاف آن هم در خصوص موضوعی که به تعبیر مرحوم آیت الله بروجردی زمان اهمیت آن سپری گشته و دیگر موضوع روز مسلمانان نیست، نباید باعث نادیده گرفتن این همه مشترکات شود، زیرا اگر ما فقط یک موضوع مشترک هم می داشتیم می توانستیم بر سر آن اتفاق نظر کنیم، حال آن که ما عوامل مشترک فراوان داریم.
آن حکیمی گفت دیدم هم تکی
در بیابان زاغ را با لک لکی
در عجب ماندم بجستم حالشان
تا چه قدر مشترک یابم نشان
چون شدم نزدیك و من حیران و دنگ
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ! 10
وقتی زاغ و لک لک (در این شعر) که هیچ وجه مشترکی باهم ندارند بر سر تنها صفت لنگ بودن باهم وحدت می کنند و این نشان می دهد که حتی یک عامل هم می تواند باعث ایجاد اتحاد میان موجودات شود، پس چرا ما مسلمان ها با وجود این همه وجوه مشترک با هم وحدت نکنیم؟
البته استعمار‌گران هم در این میان بی کار نبوده و در ایجاد اختلاف کم و بیش نقش داشته اند. آنان با شعار تفرقه بینداز و حکومت کن سعی کرده اند میان امت اسلام ایجاد شکاف کرده و از آب گل آلود ماهی بگیرند. بررسی های تاریخی نشان از وجود دست های مرموز استعمار در تفرقه افکنی میان ملل شیعه و سنی دارد. آنها به انحای مختلف کوشیده‌اند این اختلافات را دامن زنند و آن را به عنوان حربه ای جهت نیل به مقاصد استعماری خود همیشه زنده نگه دارند.
11) آشنایی با معارف اسلامی
یکی از راهکارهای وحدت، آشنایی مسلمانان با آموزه های دینی است. در آیات متعددی مسلمانان به همگرایی دعوت شده اند.11 در برخی از آیات همه مسلمانان برادران دینی هم خوانده شده و مرزهای ملی و جغرافیایی نادیده گرفته شده اند :
انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم.12
[مومنان با یكدیگر برادرند، پس بین برادران خود صلح دهید.]
و نیز می‌فرماید:
و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا‌تفرقوا.13
[به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.]
یکی از عوامل مهم اختلاف، فاصله‌گیری مسلمانان شیعه و سنی از آموزه های دینی است.
پر واضح است به هر مقدار که آنان با توصیه‌های قرآن و روایات در خصوص وحدت و بهانه ندادن به دست دشمنان اسلام آشنا باشند، وجود اختلافات کوچک و جزیی هرگز نمی‌تواند از آنان برای هم دشمن بزرگ بسازد و امت یکپارچه را متفرق کند. شخصیت هایی مانند امام خمینی (ره) و علامه شرف الدین(ره) بر این باور بودند که جهت ایجاد وحدت اسلامی، آشنایی کامل مسلمانان با معارف ناب اسلامی لازم است. نکته قابل توجه آن است که یکی از موارد قانون اساسی جامعه التقریب بین مذاهب اسلامیه که در قاهره تشکیل شده آن بود که مسلمانان با معارف اسلامی بیش از بیش آشنایی یابند تا اختلافات میان امت اسلام کاهش یابد.
12) اتخاذ تصمیمات و سیاست های مشترک
یکی دیگر از راهكارهای وحدت، اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات مشترک توسط سران کشورهای اسلامی به ویژه در حوزه‌های اقتصاد، سیاست، ورزش، تبادل استاد، دانشجو، جهانگرد و... است. اینگونه ارتباطات گام مفیدی در جهت تحکیم دوستی میان کشورها و ملت‌هاست. همچنین می توان در صحنه‌های سیاسی و بین المللی در برابر خواست کشورهای سلطه‌گر و زیاده‌خوا‌هی که چشم طمع به منافع کشورهای اسلامی دارند به حمایت از یکدیگر برخاست. این امر هم اعتماد به نفس کشورهای اسلامی را در ایستادگی مقابل قدرت‌های بزرگ بالا می برد، هم جرأت و جسارت را از آن قدرت ها در تعرض به کشورهای اسلامی سلب می‌کند و هم فکر ایجاد اختلافات مذهبی (شیعه و سنی) را از ذهن آنان دور می سازد.
یک ساختار سیاسی فراگیر و در بردارنده مصالح تمامی مسلمانان می تواند مسایل و گرفتاری های آنان و از جمله مشکلات بر سر راه وحدت شیعه و سنی را تا حد قابل توجهی از میان بردارد. تشکیل دبیرخانه دایمی با عضویت شخصیت های موجه شیعه و سنی از سراسر جهان برای پیگیری، شناخت و بررسی چالش های وحدت و انسجام اسلامی و نیز ارایه راه حل برای آنها ضرورتی انکار ناپذیر است.
13) مصلحت
اگرچه مایل نیستم از مصلحت چندان سخن بگویم ولی ناچارم به آن اشاره كوتا‌هی کنم، زیرا گاهی شرایط زمانی ومکانی اقتضا می‌کند كه انسان علی رغم میل باطنی‌اش تصمیمات ویژه بگیرد و از حق و حقوق خود بگذرد. گاهی سکوت کند و گاهی فریاد ؛ گاهی قیام کند و گاهی قعود و این‌ها همه بسته به شرایطی است که به انسان تحمیل می شود و او به ناچار بدان ها تن می دهد.
یکی از آن مصالح آن است که مسلمانان به بهانه های مختلف دور هم جمع شوند و هر چیزی را که باعث خدشه دار شدن وحدت میان آنها می شود، کنار بگذارند. اگر بیش از یک میلیارد مسلمان جهان با هم متحد شوند، سطح کارآمدی و اهمیت آنان در نگاه بین‌الملل تا حد بسیار زیادی افزایش یافته و دید تحقیر آمیز کشورهای قدرتمند به ملل مسلمان تبدیل به احترام می شود.
مصلحت آن طور که برخی پنداشته‌اند به از بین رفتن هیچ اصل اعتقادی نمی انجامد به دلیل اینکه توجه به اصل مصلحت خود یکی از اصول و قواعد اجرای احکام دینی و تطبیق آن در زمان ها و مکان های مختلف است. بعضی در مواجهه با مسئله وحدت شیعه و سنی دچار سوء برداشت شده و گمان کرده اند برای وحدت لازم است هر یک از آن ها از اعتقادات خود دست برداشته و به دیگری بپیوندد. این نوع برداشت دقیقاً همان چیزی است که دشمنان شیعه و سنی آن را القا می‌کنند. در حالی‌که مفهوم صحیح وحدت آن است که هر یک از طرفین با پذیرش واقعیت موجود یکدیگر را باور کرده و به اعتقادات هم احترام بگذارند. مسئله این است که اصحاب عقاید مختلف بایستی به وسوسه‌های دشمنان گوش نکنند، به جان هم نیفتند، بر سر و روی یکدیگر نزنند و با سلاح احساسات همدیگر را طرد نکنند.
«مسئله این نیست که شیعه یا سنی عقاید یکدیگر را قبول کنند. نه، هر کسی عقیده خودش را دارد،هر کسی تابع استدلال است و به هر عقیده‌ای رسید درست است. مسئله این است که مسلمانان باید به وسوسه های دشمن گوش نکنند،به جان هم نیفتند، با هم دشمنی نکنند و نسبت به هم کارشکنی ننمایند.»14
اگر ملل مسلمان برخی از تعصبات، احساسات کور و کج‌فهمی‌ها‌ی بی‌حاصل را کنار بگذارند و اندکی آینده‌نگر باشند و افراطیون و غلات را از خود برانند، به وحدت حقیقی دست یافته و به بزرگترین قدرت در عرصه جهانی تبدیل خواهند شد.

پی‌نوشت‌ها:
1- مجله حوزه، شماره های 46، 43، ص 15، عبدالرحیم اباذری، آیت اله بروجردی، آیت اخلاص، تهران 1383، ص 65.
2- عنکبوت / 46.
3- نهج البلاغه، خطبه 240.
4- نهج البلاغه، خطبه 146.
5- انعام / 108.
6- شرح نهج البلاغه، ابن ابی حدید، ج12، ص 121 و 122.
7- تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص 74، سفینه البحار، ج 1، ص 41.
8- سعدی.
9- مجله رساله الاسلام، سال یازدهم، شماره سوم، محرم 1379، ص 228.
10- مثنوی.
11- آل عمران / 103.
12- حجرات / 10.
13- آل عمران / 13.
14- بیانات رهبر معظم انقلاب، 6 اسفند 1385.
كاظم بازافكنكارشناس ارشد فلسفه‌ غرب
ادامه مطلب

غیبت ممنوع

غیبت ممنوع
یکی از گناهان بد و به اصلاح برخی از بزرگان گناه بی لذت ، غیبت است . غیبت یعنی پشت سر کسی حرف زدن و عیب وی را بیان کردن . غیبت گناه بزرگی است طوری که در بخی روایات آمده : غیبت از زنا بدتر است . (الغیبه اشد من الزنا)
خداوند در مورد غیبت می فرماید:
یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيم.
" اى کسانى که ايمان آورده‏ايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، چرا که بعضى از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار ديگران) تجسّس نکنيد؛ و هيچ يک از شما ديگرى را غيبت نکند، آيا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر کراهت داريد؛ تقواى الهى پيشه کنيد که خداوند توبه‏پذير و مهربان است!"
شیخ سعدی رحمه الله در این مورد اشعار زیاد و جالبی دارد که یک قطعه را خدمت شما نقل می کنیم مفهوم این قطعه این است که : از آنجا روز قیامت ثوابهای کسی که دیگری را غیبت کرده به آن شخص که غیبت شده می دهند لذا برخی از بزرگان می گفتند : اگر قرار باشد که کسی را غیبت کنیم فقط غیبت مادر خود را
می نماییم زیرا نمی خواهیم ثوابهای ما را دیگران ببرند.
چه خوش گفت دیوانه مرغزی حدیثی کز آن لب بدندان گزی
من ار نام مردم بزشتی برم نگویم بجز غیبت مادرم
که دانند پروردگان خرد که طاعت همان به که مادر برد
رفیقی که غائب شد ای نیکنام دو چیز از او بر رفیقان حرام
یکی آنکه مالش بباطل خورند دوم آنکه نامش بزشتی برند
هر آنکو برد نام مردم بعار تو چشم نکو گویی از وی مدار
که اندر قفای تو گوید همان که پیش تو گفت از پس مردمان
کسی پیش من در جهان عاقلست که مشغول خود و ز جهان غافلست
(بوستان سعدی – باب تربیت
ادامه مطلب

دو مورد مربوط به حادثه انفجار

دو مورد مربوط به حادثه انفجار پیشین


این شخص یکی از معتمدین ساکن راسک سرباز هست . ایشان در این حادثه مجروح شده اند . او چنین تعریف می نمودند : می گفتند : من چون جزو سخنرانان جلسه بودم با خود گفتم باید زودتر بروم تا از حال و هوای جلسه بهتر بفهمم و سخنانم را به شکل بهتری بیان کنم.
رفتم تا اینکه در چندکیلومتری پیشین به کاروان سردار شوشتری رسیدم اصلا انتظار نداشتم ایشان آنوقت به جلسه بیایند لذا بسیار خوشحال شدم و سعی کردم تندتر بروم تا بتوانم قبل از آنکه ایشان به سالن وارد شوند با وی حال و احوالی نموده و همراه ایشان وارد شوم تا جای مناسب تری گیرم بیاید.
وقتی سردار از ماشین پایین آمدند من هم ماشینم را پارک نموده و سریع پیاده شدم تا به نزد ایشان بروم چند قدم بر نداشته بودم که ماموری صدایم کرد و گفت : آقا ماشینت را از اینجا بردار. بسیار ناراحت شدم و گفتم : چرا بردارم ؟ گفت : چون جایش مناسب نیست. گفتم : چطور جایش مناسب نیست اینهمه ماشین ایستاده برای آنها مناسب است و برای ماشین من مناسب نیست. مامور با ناراحتی بیشتری گفت برگرد و ماشینت را جابجا کن. در این موقع فکری به ذهنم رسید و آن اینکه شاید از این جهت به من می گوید ماشینم را جابجا کنم که ماشینهای سردار و همراهانشان راننده دارند و بعدا جابجایشان می کنند و من اگر ماشینم را همانجا بگذارم ممکن است مزاحم آنها بشود. این بود که با مقداری دلخوری آمدم و ماشینم را دوباره روشن نموده و از میان ماشینهای دیگر بیرون نموده و مقداری دورتر برده و پارک نمودم و سپس برگشتم وقتی به در سالن و نمایشگاه رسیدم درخت کوچک موزی توجهم را جلب نمود که خوشه بزرگی از موز رویش بود . طوری جذاب بود که توقف نموده و به موز نگاه کردم و با خود گفتم : خدایا چقدر قدرت داری اگر این موزها را به دست من می دادند بعد از چند دقیقه خسته می شدم و آنها را به زمین می انداختم اما این درخت کوچک آنها را نگهداری می کنند تا زمانی که صاحبش آنها را ببرد.
در همین موقع ناگهان صدای انفجار بلند شد. من کوچکترین دردی احساس نکردم و تا مدتی اصلا متوجه نشدم دستم ترکش خورده وقتی گرد و خاکها فرو نشست متوجه شدم لباسهایم خونین است با تعجب نگاه کردم تازه متوجه شدم سه انگشتم زخمی شده اند. بعدها فهمیدم ترکش آمده و به کلید ماشین زانتیا که در دستم بود اصابت کرده و سپس سه انگشت دشتم را زخمی نموده.
حاج بشیر احمد
ایشان می گویند: ما نیز در راه به کاروان سردار برخورد نمودیم ما نیز سعی می کردیم هنگام پیاده شدن با ایشان سلام و علیک نموده و همراه ایشان وارد جلسه شویم.
ابتدای یک خیابان که به محل جلسه منتهی می شد را مامورین بسته بودند وقتی ماشینهای همراهان سردار از آن مانع رد شدند و نوبت ما شد مامور فورا ریسمان را بالا آورد و راه ما را بست ما هر چه خواهش و التماس نمودیم و گفتیم ما هم از همراهان سردار هستیم ، مامور راه را باز نکرد . وقتی دیدیم خواهش و التماس بیفایده است به خیابان بعدی رفته و یک جای مناسب پارک نموده و با عجله حرکت کردیم که خود را به سردار برسانیم. سر راه ما آب ریخته بود و گل درست شده بود لذا ما مجبور شدیم مقداری دورتر رفته و از آنجا دور زدیم و به سالن جلسه نزدیک شدیم هنوز نرسیده بودیم که انفجار رخ داد.
نتیجه گیری
گاهی حوادث و اتفاقاتی برای انسان پیش می آید که برای انسان مقدار زیادی ناراحت کننده هستند و چون انسان از علت آن حوادث بیخبر است ناراحت می شود اما بعدها برای انسان معلوم می شود که آن ناراحتی کوچک و جزئی به نفع انسان بوده و از ضرر بزرگی جلوگیری نموده .
وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن که خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.
ادامه مطلب

روابط رو به گسترش علمای ش و س

روابط رو به گسترش علمای ش و س
در چند روز اخیر رابطه علمای بزرگوار ش و س طبق معمول رو به گسترش بوده . علت گرمی روابط این بوده که اخیرا بیشتر مدیران و مسئولین مدارس اهل سنت از طرف دادگاه ویژه روحانیت جهت ملاقات با برادران خویش به مشهد دعوت (و به تعبیر برخی احضار) شده بودند.
علمای دعوت شده که به آنجا (یعنی مشهد مقدس) رفته بودند بعضی زود مرخص شده و برخی دیگر جهت ذکر و عبادت بیشتر و استراحت روحی نگهداشته شده بودند (به تعبیر برخی بازداشت شده بودند.)
کسانی که به عنوان مهمان آنجا مانده اند عبارت هستند از : مولانا محمد مدیر مدرسه اشاعت التوحید (زاهدان) – مولانا محمد عثمان مدیر مدرسه سه راه خاش – مولانا عبدالرشید ناظم مدرسه اسماعیل آباد خاش .
طبق برخی شنیده ها استدلال دوستان دادگاه ویژه روحانیت از نگهداری علما این است که علمای دین برخی مواقع نیاز به ذکر و عبادت بیشتر و ارتباط با خدا دارند و لذا هیچ ایرادی ندارد گاهی عالمان دلسوز را جهت عبادت ، کمک و مساعدت نمود.





ادامه مطلب