۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

اهمیت انشا الله گفتن


اهمیت انشا الله گفتن (ان شا الله)
زمانی که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در مکه معظمه ادعای پیامبری نمود مدتی بعد قریش به فکر تحقیق و بررسی افتادند آنان دو نفر را ماموریت دادند و گفتند شما به یثرب (مدینه) به نزد علمای یهود بروید آنان اهل کتاب هستند و بهتر می دانند شما حال و وضع محمد را بخوبی و عین واقعیت تعریف کنید و از آنان بپرسید بنظر شما این پیغمبر است یا نه؟
این دو نفر به یثرب به نزد علمای یهود رفتند پس از بحث و مشوره ، علمای یهودی گفتند شما در مورد سه مطلب از وی بپرسید اگر جواب داد او پیغمبر است و اگر نتوانست جواب دهد این ادعای الکی می کند این سه سوال طوری هستند که جوابشان را جز پیغمبر کسی دیگری نمیداند.
برای ملاحظه بقیه مطلب به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
اهمیت انشا الله گفتن
زمانی که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم در مکه معظمه ادعای پیامبری نمود مدتی بعد قریش به فکر تحقیق و بررسی افتادند آنان دو نفر را ماموریت دادند و گفتند شما به یثرب (مدینه) به نزد علمای یهود بروید آنان اهل کتاب هستند و بهتر می دانند شما حال و وضع محمد را بخوبی و عین واقعیت تعریف کنید و از آنان بپرسید بنظر شما این پیغمبر است یا نه؟
این دو نفر به یثرب به نزد علمای یهود رفتند پس از بحث و مشوره ، علمای یهودی گفتند شما در مورد سه مطلب از وی بپرسید اگر جواب داد او پیغمبر است و اگر نتوانست جواب دهد این ادعای الکی می کند این سه سوال طوری هستند که جوابشان را جز پیغمبر کسی دیگری نمیداند. از وی در مورد حال چند نفر جوانی که رفتند (یعنی اصحاب کهف) آنها داستان جالبی دارند.
و از وی در مورد مردی که در شرق و غرب زمین رفت و حکم رانی کرد که بود و داستانش چگونه است؟
و از وی بپرسید روح چیست؟
اگر این سه سوال را جواب داد پیغمبر است و اگر جواب نداد مدعی الکی است.
وقتی این دو فرستاده به نزد قریش بازگشتند و نظر یهود را نقل کردند ، سران قریش به نزد رسول خدا آمدند و سه سوال را مطرح کردند پیامبر بدون فکر فرمودند : من جواب را فردا خواهم داد منظور پیامبر این بود که فردا وقتی جبرئیل آمد من جواب را از ایشان می پرسم. در اینجا رسول خدا باید انشا الله می گفتند اما پیامبر خدا فراموش نمودند. به همین خاطر خداوند پیامبرش را مقداری توبیخ نمودند به این شکل که فردا جبرئیل نیامدند پس فردا نیامدند به همین صورت تا پانزده روز به طور کلی وحی و ارتباط جبرئیل امین قطع شده بود مکه از حرفهای قریش و دشمنان پیامبر تکان خورد یعنی همه جا حرف و حدیث همین بود و کافران مسخره می کردند که پیامبر نتوانست جواب بدهد. رسول خدا بینهایت نگران و دلتنگ شده بودند که چرا وحی قطع شد. حرف و سخن دشمنان نیز بیشتر سبب ناراحتی و اندوه ایشان می شد.
بالاخره بعد از پانزده روز حضرت جبرئیل امین آمد و بخشی از سوره کهف را که جواب سوال آنان بود را برای ایشان نازل فرمود. خداوند در مورد اصحاب کهف و ذوالقرنین بخوبی و مفصل توضیح دادند و در مورد روح نیز مختصر فرمودند : روح حکم پروردگار است و شما علم اندکی دارید و نمی توانید بفهمید روح چیست؟
در آخر خدای عزوجل به پیامبرش فرمودند: وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا (23) إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا (24)
و هرگز در مورد کارى نگو: «من فردا آن را انجام مى‏دهم». مگر اينکه (بگویی اگر ) خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردى، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بياور؛ و بگو: «اميدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت کند!»
پس ما هم هرگاه گفتیم که کاری را فردا یا بعدا انجام می دهم باید حتما انشا الله بگوییم .

هیچ نظری موجود نیست: