۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

به مناسبت ایام شهادت حضرت علی مرتضی بخش اول

به مناسبت ایام شهادت حضرت علی مرتضی بخش اول
خوارج چه کسانی بودند؟
در اواخر دوران خلافت حضرت عثمان گروهی منحرف و کاملا فریب خورده زیر زمینی تشکیل شده بود که اغلب مرکز فعالیتشان کوفه و به مقدار کم بصره و کمی هم مصر بود سران و گردانندگاه این گروهها کاملا ضد اسلام بودند چون قبلا یهودی بودند ولی پیروانشان یعنی اکثریت افراد کاملا نادان و به ظاهر مخلص و سخت دین دار بودند آنان از اسلام چیزهای خیلی سطحی می دانستند و به حدی افراطی شده بودند که تنها خودشان را مسلمان واقعی می دانستند.
این عده تحت پوشش امر به معروف و نهی از منکر طبق برنامه ای کاملا منظم برای آشکار ساختن اهدافشان از شهرهای کوفه بصره و مصر همزمان بیرون آمدند و وارد مدینه منوره شدند.
چندین روز آنان مدینه را به اشغال خود درآورده و حضرت عثمان را به شهادت رسانیدند.
حضرت علی جانشین حضرت عثمان شد . این گروهک مفسد به حدی قدرت گرفته بودند که حضرت علی قادر نبود انتقام قتل حضرت عثمان را از آنان بگیرد. آنان برای آنکه از مجازات نجات پیدا کنند فتنه ها و جنگهای بسیاری بوجود آوردند.
تا زمانی که حضرت علی و معاویه در صفین مشغول جنگ بودند. نزدیک بود نیروهای عراقی (یعنی طرفداران علی ) بر شامیها پیروز شوند که آنان حربه ای بکار بردند و قرآنها را بر سر نیزه ها کردند. در اینجا بود که بار دیگر گروهک مفسد و قاتلا عثمان جاهلیت خود را نشان دادند.
" دو هزار نفر با اسلحه اطراف امام علی علیه السلام را گرفتند و فشار آوردند که باید تسلیم قرآن شوی و الا تو را به قتل می رسانیم همانطور که عثمان را به قتل رسانیدیم .
همه این عده پیشانی های شان از سجده سیاه شده بود و بعد همین عده جنگ نهروان را بوجود آوردند. "
نهج البلاغه ج 1 صفحه 182 ترجمه مصطفی زمانی
حضرت علی تحت فشار قاتلان عثمان مجبور شد دست از جنگ بکشد و تن به حکمیت قرآن بدهد.
همین عده ناگهان از نظر خود برگشتند و گفتند چون علی به حکم غیر خدا تن داده بنا بر این طبق ایه : ان الحکم الالله . (نعوذ بالله ) کافر شده است و میبایست علنا اعتراف به کفر خود نموده مجددا ایمان بیاورد.
حضرت علی تا حد زیادی سخنان یاوه آن مفسدان را تحمل کرد. اما وقتی به کوفه نزدیک شدند ناگهان آنها با جمعیتی حدود ده هزار نفر از لشکر جدا شده و برای خود اردوگاهی جدید بنا کردند و همچنان بر نظر خود یعنی کفر علی پافشاری می کردند.
حضرت علی عبدالله بن عباس را فرستاد تا با آنها بحث کند و به آنان تفهیم کند که موضع حضرت علی درست بوده . عبدالله بن عباس با دلایل محکمی که ارائه داد حدود شش هزار نفرشان برگشتند اما چهار هزار دیگر قانع نشدند .
حضرت علی کاری با آنان نداشت و وارد کوفه شد آنان با حرکات و شعارهایشان که بعضا در مسجد می دادند با آزار علی پرداختند اما علی هیچگونه عکس العملی نشان نمی داد تا اینکه نتیجه حکمیت که بر ضد حضرت علی بود مشخص شد حضرت علی خبر دار شد اعلام نمود ما آن نظر حکمیت را نمی پذیریم و دوباره برای جنگ با شامیان بیرون آمد . وقتی لشکر حضرت علی از کوفه بیرون آمد گروهک خوارج (قاتلا عثمان) شروع به تبیغات ایذایی نمودند و حضرت علی را متهم به جاه طلبی می کردند باز علی تحمل کرد .
گروهک خوارج پا را از این فراتر نهاده شروع به قتل و کشتن آدمهای بیگناه کردند اینجا بود که کسانی که همراه علی بودند به ایشان گفتند اگر ما خوارج را به حال خود بگزاریم و به شام برویم اینها پشت سر ما زن و بچه های ما را قتل عام می کنند.
این بود که حضرت علی تصمیم به جنگ به آنان گرفت.
چیزی که جای تعجب دارد جرات ، جاهلیت و اعتقاد آنان است همین چهار هزار نفر بدون کوچکترین ترسی در مقابل چهل هزار نیروی حضرت علی برای جنگ صف کشیدند.
نیروهای چهل هزارنفری حضرت علی به فرمان وی بر گروهک خوارج حمله نموده در مدت کوتاهی اکثریت آنان را به قتل رسانیدند.

هیچ نظری موجود نیست: