۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

تسبیحات فاطمی

تسبیحات فاطمی
همانطور که قبلا گفتیم فاطمه و علی زندگی کاملا فقیرانه ای داشتند بیشتر وقتها گرسنه بودند رختخوابشان پوست قوچی بود که هر وقت می خواستند روی آن بخوابند آنرا به گونه ای می انداختند که پشمهایش بالا باشد تا برای خوابیدن نرم شود. و هر وقت می خواستند روی آن به شتر چیزی بدهند بگونه ای می انداختند که پوست آن بالا باشد تا علفهای کمتری به آن بچسبند.
فاطمه دستهایش از زحمت زیاد آبله شده بودند و شانه هایش از آب کشیدن زخمی شده بودند روزی در محضر پیامبر خدا تعدادی برده آورده بودند . حضرت علی به حضرت فاطمه گفت : تو برو و از پیامبر خدا تقاضا کن بلکه یکی از آن برده ها به ما بدهند تا از زحمت آب و زحمت شتر راحت بشوی.
حضرت فاطمه به خانه پیامبر و عایشه آمد . پیامبر خدا پرسیدند : برای کاری آمدید؟ فاطمه از حیای زیاد رویش نشد تقاضای خودش را مطرح کند و لذا گفت : نه همینطوری آمدم به شما سلام نمایم.
وقتی فاطمه برگشت و ماجرا را برای حضرت علی گفت ، حضرت علی بلند شد و گفت بیا با هم برویم.
آنها آمدند و مشکلات خود را با رسول خدا در میان گذاشتند . پیامبر خدا فرمودند: اهل صفه گرسنه هستند و من قصد دارم این برده ها را بفروشم و برای آنها غذا تهیه کنم.
فاطمه و علی دست خالی بر گشتند. (یا موقع ظهر بود یا شب بود که آنها ) آنها دراز کشیده بودند تا بخوابند لحاف بسیار کوچکی داشتند که اگر می خواستند سرشان را بپوشانند پاهایشان بیرون می شد و اگر می خواستند پاهای خود را زیر لحاف کنند سرشان بیرون می شد . در این موقع پیامبر خدا صل الله علیه و سلم آمدند آنها سریع بلند شدند اما پیامبر فرمودند بر سر جایتان بمانید . سپس فرمودند :
آیا به شما چیزی یاد ندهم که بهتر باشد برای شما از آن چیزی که از من خواسته بودید؟ آنان گفتند بلی یا رسول الله. پیامبر خدا فرمودند کلماتی را جبرئیل امین به من یاد داد که من آنها را به شما یاد می دهم.
هر وقت خواستید بخوابید 33 بار بگویید : سبحان الله 33 بار بگویید : الحمدلله 34 بار بگویید: الله اکبر .
حضرت علی رضی الله عنه وقتی این حدیث را بیان کردند ، فرمودند : قسم بخدا من از روزی که پیامبر این کلمات را به ما یاد دادند هرگز آنها را ترک ننموده ام.
کوفیان نامرد که همیشه منتظر بودند به اصطلاح مچ علی را بگیرند یکی از آنان به نام ابن الکوا گفت : حتی شب جنگ صفین؟ حضرت علی گفت : خدا شما اهل عراق را بکشد بلی حتی شب جنگ صفین.

هیچ نظری موجود نیست: