۱۳۸۸ مرداد ۴, یکشنبه

رفتن دخترها به خواستگاری ایراد شرعی ندارد

رفتن دخترها به خواستگاری ایراد شرعی ندارد
مراسم خواستگاري يكي از زيباترين مراسم در زندگي هر جواني است. اين نكته در مورد والدين نيز صدق مي كند. بدين خاطركه با خواستگاري رفتن براي فرزندانشان، به ياد
خاطرات خوب دوران جواني خودشان مي افتند. والدين گاهي از به ياد آوردن گذشته
احساس لذت و شادكامي مي كنند و گاهي هم با آه و اندوه از آن زمان ياد مي كنند و در دل مي گويند اي كاش قلم پايم مي شكست و چنان روزي در زندگيم پيش نمي آمد.
خواستگاری به در خواست همسری نمودن مرد وخانواده یا وکیل اواز زن و یا خانواده و وکیل او ویا درخواست بالعکس گویند.
امروزه در میان بسیاری از کشورها رسم است که پسران وخانودهای آنان برای خواستگاری به نزد زنان و خانوادهایشان ميروند و از آنها برای خودشان و یاپسرانشان تقاضای همسری ميكنند. ولی در بعضي از كشورها همانند هندوستان در بعضي از مناطق آن مرسوم است كه خانواده دختر به خانواده پسر پيشنهاد ازدواج مي دهند يعني خواستگاري بيشتر از ناحيه خانواده دختر انجام مي گيرد يا حداقل از طرف خانواده دختر پيشنهاد مي شود. حالا اینکه کدام یک از این طریقه و روش بهتر است ؛این نیز مورد بحث ما نیست آنچه مورد بحث ماست این است که از دیدگاه شرعی هر دو طریقه وروش درست است گرچه روش اول یعنی انجام خواستگاری از جانب پسر و خانواده و وکیل اودر میان جوامع بشری مشهور تر است.
با نگاهی به داستان پدرخانم موسی و موسی علیه السلام که در قرآن ذکر شده در می یابیم که خواستگاری از طرف خانواده ی دخترصورت گرفته است. همین طورکه در کتب تاریخ و سیرت این جریان مشهور است که خدیجه رضی الله عنها از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وآله وسلم خواستگاری نموده است واین بیانگر این است که خواستگاری از سوی دختر نیز می تواند انجام پذیرد ؛ همانگونه که در میان عربها این رسم هم در دوران جاهلیت وهم دوران اسلام مروّج بوده است و از نظر اسلام نیز مورد قبول وهیچ اشکال و ممنوعیتی ندارد. چناچه در قرآن خطاب به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آمده است که اگر زنی خودش را به تو بخشید. وچناچه در روایات صحیح آمده است که عمر رضی الله عنه به هرابوبکر و عثمان رضی الله عنهما پیشنهاد داد تا اینکه دخترش حفصه رضی الله عنها را به عقد ونکاحشان در آورند ولی آنها از آنجائي که خبر دارشده بودند که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می خواهند خواستگاری کنند این درخواست عمر رضی الله عنه را قبول نکردند چناچه ابوبکر رضی الله عنه بعدها به عمر رضی الله عنه گفت از این که من درخواست تو را نپذیرفتم ناراحت نباشی زیرا من خبردار شده بودم که رسول الله صلی الله علیه می خواهد به خواستگاری بیاید واگر رسول الله خواستگاری را رها می کردند قطعا من درخواست تو را می پذیرفتم .
ودرپایان این بحث توجه خوانندگان گرامی به روایتی که در صحیح بخاری آمده است مبذول می دارم : روزی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در جمعی یارانشان نشسته بودند که خانمی آمدند وگفتند: یارسول الله صلی الله علیه وآله وسلم من خودم را برای شما بخشیدم تا مرا به ازدواج خویش درآورید رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نگاهی به آن خانم نموده سپس سر پایین اندخته وسکوت نمودند وچون سکوت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به درازا کشید یاری از یاران رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بلنده شده عرض کرد: ای رسول خدا اگر شما نمی خواهید؛ این خانم را بعقد ونکاح من در آورید رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در باره مهریه از ایشان پرسیدند آن فرد گفت: من به جزهمین لنگ وردا چیز دیگری ندارم رسول الله فرمودند : اگر این را به بعنوان مهریه به این خانم به دهی مگر بی لباس بنشینی برو برایش مهریه و اگرچه یک انگشتر آهنی هم باشد بیاور آن فرد رفت و اندکی بعد آمد وگفت: هیچ چیز ندیدم.رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم سکوت نمودند وآن فرد بلند شد که برود رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم صدایش زد وگفت: ازقرآن چه حفظ داری آن فرد گفت فلان وفلان سوره را حفظ دارم رسول الله صلی الله علیه
وآله وسلم فرمودند: برو این خانم را من در مقابل اینکه به او این سورهای که حفظ داری به او یاد دهی به عقد تو در آورده ام.
دراین روایت دیدید که چگونه خانمی در جمعی که رسول الله صلی الله علیه وسلم وگروهی از یارا نش نشسته بودند آمد و آشکارا خودش را به رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بخشید واز ایشان درخواست ازدواج نمود ورسول الله صلی الله علیه وآله وسلم این را برایش عیب ندانست و هیچ یک از جمع موجود در این باره به او اعتراض نکردند و چون رسول الله میل به ازدواج نداشتند به عقد ونکاح یکی از یارانش درآوردند.

هیچ نظری موجود نیست: